عشق مجنون


ღ♥ღ lonly girl ღ♥ღ

افسوس که من تو را تو او را و او دیگری را دوست دارد...

 

هنگامی که لیلی رخ در نقاب خاک کشید ، مجنون به قبیله ی وی آمد و نشان از گورش خواست ، کسی ننمودش ، به راه افتاد و به هر گوری که می گذشت ، مشتی از خاکش را می بویید . تا آنکه خاک گور وی را بویید و آن را شناخت و چنین سرود :            
می خواستند گور وی را از عاشق پنهان کنند
اما بوی خوش تربتش نشان از گور او داد
و آنقدر این بیت را تکرار کرد که جان بداد و در کنار وی خاکش سپردند .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:15 توسط ...| |


Power By: LoxBlog.Com